سخن بزرگان - عشـــقولانــه
خانه
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
:: :: بازدید دیروز
::
:: آرشیو ::
دل نوشته
:: پیوندهای روزانه::
:: درباره خودمان ::
:: اوقات شرعی ::
:: لوگوی
وبلاگ ::
:: دوستان ما ::
:: لوگوی دوستان ما ::
:: نوای وبلاگ ::
|
85/8/26 :: 4:40 عصر وای سلام. دارم می میرم از خجالت... این روزا خیلی سرمون شلوغه مهمون داریم سه چهار تا (کیا؟) یه چندتا از مهمونای خانوم فاطمهی معصومه (س)،که اگه بی بی قبول کنن و لیاقت میزبانی داشته باشیم در خدمتشونیم...(شما هم تشریف بیارین در خدمتیم)... این قده فاصله گرفتیم از عشقولانه پاک قرارامونو یادمون رفته
نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/10 :: 5:0 عصر هنوز قرارمون یادم نرفته... نوبتی هم که باشه نوبت به بحث راجع به کامنتای بعدیه... نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/7 :: 6:0 عصر سلام تا یادم نرفته به اون دوستایی که هی می پرسن چرا باید ازدواج کنیم... صبح به خیر بگم و بگم زحمت بکشین و آرشیو رو نیگا کنین بازم تا یادم نرفته بگم، قرار قبلیمون یادم رفته و با خودم قرار گذاشتم یکی دو بارم کامنتای قشنگ شما رو مورد بحث قرار بدم... پس خواهش می کنم تا می تونین نظر بدین (نه باور کنین منظورم این نبود که کشته مرده ی نظرم... ولی کشته مرده ی حرفای قشنگ و گل گفته هاتونم) 4.معمولا زندگی انسان ها در سایه انتخاب هاشونه و یه انتخاب می تونه یک عمر زنگی آدم رو دگرگون کنه. مخصوصا اگه اون انتخاب انتخاب همسر و شریک زندگی باشه. مسئله بیشتر اینجاس که گاهی آدما اول عاشق میشن بعد ملاکها و ارزش هاشونو با معشوقشون سبک و سنگین می کنن. غافل از این که اول باید عاقلانه انتخاب کنن بعد عاشق بشن... 6.سن ازدواج که بالا میره ترس از مسئولیت ، ترس از انتخاب نادرست و هزار تا ترس دیگه نمایان میشه و این باعث میشه سن ازدواج باز هم بالا بره و این ماجرا همچنان ادامه داره.... تو تهران پسره 33 سالشه میگه هنوز فرصت هستهمین جور داره بالا میره... و اما زیبایی صورت وقتی ارزش داره که با زیبایی سیرت همراه باشه... 7.ای کاش همه می فهمیدن که خدا بزرگه و باید تو زندگی یه کم امید داشته باشن و توکلشون به اون باشه و اینقدر به این پول و اقتصاد گیر ندن... 8.میگن وقتی خواستی به یکی دل ببندی، به اونی دل ببند که دلش اون قدر بزرگ باشه که وقتی خواستی خودتو، تو دلش جا کنی مجبور نشی خودتو کوچیک کنی... 9. ای کاش مردا هم قدر خانم خصوصیشون رو می دونستن. کم پیدا میشن مردایی که بدونن خانومشون با همین حفظ حجاب چه لطفی در حق زندگیشون میکنه و کمتر پیدا میشن مردایی که به این خاطر از خانومشون تشکر کنن... 10.من اهل شعار نیستم، زیبایی خیلی مهمه، اما از ایمان مهم تر نیست... 11.مقوله ازدواج دیگه داره تبدیل میشه به معضل. خیلی جای بحث داره. اما امروزه بیشتر مشکلات بهونه است . مو ضوع غلبه ی خوی حیوانی بر انسانیته . طمع، شهوت، تنوع طلبی، دنیا را همه چیز دیدن . حرف مردم، عرف، هزینه و تجمل و غیره ... (این حرفای زیبا هم از حاج آقا انجوی نژاده که فکر می کنم اینم خیلی جای بحث داره) خانمی می خواستم بگم برا اینکه مطالبت احتیاج به فکر وتامل داره اینقدر تند تند آپ نکن تا هم وقت کنیم بیایم ببینیم هم بتونیم در مورد مطالبت فکر کنیم. (اون موقع نگین چرا چند روزه آپ نمی کنی... دوستان مانع پیشرفت ما شدن)
نظرات دوستانو خوندی؟ واقعا گلگفتــــن... کامنت شمارهی 1 : نمی دونم تا حالا پشت کنکوری بودی یا نه...؟ من که نبودم... اگه بوده باشی حتما برات پیش اومده که واسه انتخاب رشته و اولویت بندی بری سراغ یکی که کارش توپّه... سراغ هر کسی هم نرفتی و به هر کی ام رو نزدی... تازه شاید کلی وقت گذاشتی تا مهندس فلانی یا استاد بهمانی رو پیدا کردی...درست می گم یا نه؟ خدائیش این کنکور و دانشگاه مهمتره یا اون کنکور و دانشگاه...؟ این مال سه چهار ساله و اون مال یه عمره (گذشته از این که مال اون یکی دنیامونم هست) چقدر تو پول می دی به متخصص انتخاب رشتت...؟ (حالا گذشته از این که شایدم قبول نشی) اما یه متخصص سراغ دارم که محال غیر اون چیزی که بخوای بهت بده... تازه بیشتر نده کمتر نمی ده... برات جوری رشتتو انتخاب می کنه که تا عمر داری تو کف اون انتخاب می مونی... ببین چقده ارزش پیدا می کنه اون انتخاب، انتخاب یه متخصص یکی که تو تموم ثانیه های زندگیت هواتو داره و خودشم دلیل انتخابشو می دونه... یه مثل معروف هست که می گن قسمت مثل سیبایی می مونه که قاچ کرده بندازیش تو، یه گردونه... بعد هر چی این گردونه هم بچرخه بازم اون دو تیکه سیب هم شکل که (در اصل یه سیب کامل بودن) به هم می رسن و دوباره یکی می شن...و بقیهی سیبا هم به همین ترتیب... (می خوام بگم روزها و ماهها و سالهای سال هم بگذره... این قدر شب و روز می چرخه تا تو به سهمت برسی... حالا دیر یا زود) اسم سیب اومد، منو یاد اون جوونی انداخت (حتما شنیدین... می خوام اجمالی بگم) که دنبال صاحب ا ون باغی بود،که ناخودآگاه سیب درختشو خورده... و هر کاری کرد صاحبه راضی نشد... و گفت به این شرط راضی می شم که با دخترم که کور و کر و لال و فلج و کچل و... ازدواج کنی... و اون جوون با وجودی که از آیندش خبری نداشت به خاطر رضای خدا و غلبه بر هوای نفسانیش به اون ازدواج تن داد... ولی شب ازدواجش وقتی چشم باز کرد چشمش تو چشم یه دختر زیبارو افتاد... و ثمره ی ازدواجشون شد مقدس اردبیلی «دامت برکاة» ببین این داستان شاید بشه مصداق « وَعَسَی اَنْ تُکْرُهُ وهُوَخَیْرٌلَّکُم وعَسَی اَنْ تُحِبُّوهُ وهُوشَرٌّ لَّکُم» و یه اشاره ای هم به حرف جناب مدیر داره (که عشق و هوس دو مقولن) بعدم یه چیزم از من تو دفتر خاطرات دلت بنویس: « ای کاش راه و هدف معلوم، راهبر نیز معلوم، تا معادلهی2 مجهولی در سرشت آدم ها پدید نمی آمد...» جواب بقیهی سوالها رو بزار واسه بعد... نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/7/24 :: 12:0 صبح اگه میبینی زدم جاده خاکی مجبور شدم چون یه دوستی تقاضا کرده بود برا ما متأهلها هم بنویس... چیه همش برا مجردا مینویسی... به هر حال گفتم ماه رمضونی دلشو نشکنم... چرا مردها از احساسا تی بودن زن ها ناراحت میشوند؟! دلیل اول: مرد ها با این احساس بزرگ می شوند که مسئولیت با آنهاست. مردها در کودکی هنگامی که پسر بچه های کوچکی بیش نبودند چنین شرطی شده اند ، که گویی مسئولیت همه ی موارد با آنهاست. دلیل دوم: هنگامی که مردی درد و رنج همسرش را می بیند. خود را سرزنش کرده و مسئول میداند، و به این دلیل که باعث شده احساس بدی نسبت به خودش پیدا کند از دستش عصبانی می شود. دلیل سوم: مردها غالبا احساساتی برخورد کردن زنها را بر این فرض میگذارند که وضیعت روحی شان خراب تر از آن است که تصورش را میکنند. مردان می ترسند که همسرشان هرگز دست از گریه کردن بر ندارد. مردها نمی توانند درک کنند که زن ها چگونه می توانند راجع به یک موضوع چنان احساسات قوی را در یک لحظه تجربه کنند ، بدون اینکه تعادل روحی و احساسی خو را از دست بدهند. مردها نمتوانند درک کنند که زن ها بیشتر از آنها انعطاف پذیری و الهام پذیری احساسی دارند و این که برگشت پذیری احساسیشان بالاتر از مردان است. این به این معنا است که یک زن میتواند یک لحظه گریه کند و لحظه ی دیگر آماده ی عشق بازی باشد. راه حل هایی برای رفع این مورد:( که چرا مردها از احساساتی بودن زن ها ناراحت میشوند؟) 1. وقتی ناراحت هستید به همسرتان دقیقا بگویید که از او چه خواسته ی دارید. این کار، شما رو از ساعتها وقت تلف کردن، سوء تفاهم، جنگک و جدل، مشاجره، یأس و سرخوردگی نجات میدهد. 2. هنگامی که ناراحت هستید اغراق نکنید و ناراحتیتان را از آن چه که واقعا هست بزگتر جلوه ندهید. 3. به مرد زندگیتان بگویید که کاملا احساس بدبختی و درماندگی نمی کنید و او مجبور نیست به کمکتان شتافته و نجاتتان دهد. چند نکته برای عشقولانه تر شدن زندگی 1. افکار و نگرانیهایت را با من در میان بگذار و اجازه بده من هم همین کار را بکنم. 2. همیشه به حرفهایی که همسرت برای گفتن دارد، هر قدر هم برایت معمولی یا ملالآور باشد، گوش کن. این حرف ها برای او مهم است... اگر نبود به تو نمی گفت. 3. وقتی روز بدی را گذرانده ام و از همه چیز شکایت دارم، لطفا فقط گوش کن. توصیه برای چگونه بهتر کردن اوضاع را فراموش کن. فقط به من بگو دوستــــــــــــــــــــم داری. نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
|