• وبلاگ : عشـــقولانــه
  • يادداشت : ♥ درجمع گلدختران
  • نظرات : 5 خصوصي ، 38 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ازدواج؟؟؟ 

    بسم الله الرحمن الرحيم

    با سلام به شما زوج طلبه و اميد که هميشه باهم خوشبخت باشيد .

    اما غرض از مزاحمت؛ جرات نداشتم خودم وبلاگي راجع به ازدواج راه بندازم ، چندوقتي است با وبلاگتون آشنا شدم براي همين تصميم گرفتم از امروز مزاحم شما باشم و پيامهام رو از طريق کامنت وبلاگ شما بگم البته اگر راضي باشيد و حتي بخوايد اونرو منتقل کنيد توي صفحه اصلي و يا نه اصلا حذف کنيد . بهرحال شما صاحب خونه ايد . خب شايد بپرسيد اين همه حرف داري چرا نميخواي تو وبلاگ خودت بزني ؟ ميدونيد چيه توي جامعه ما اگر يک جوون مجرد بياد حرف از ازدواج بزنه ميگن طرف سرو گوشش ميجنبه و زن (يا شوهر) ميخواد و حالا داره دم از فوايد و لزوم ازدواج ميزنه . اما بايد بگم قصد دارم در آيات و احاديث تحقيق کنم تا بتونم حکمي مبني بر حرمت ازدواج در شرايط جامعه امروز پيدا کنم !

    حالا يهويي مي گيد عجب آدميه که ميخواد برخلاف سنت نبوي حکم بده . ولي خدمت شما عرض کنم که سنت نبوي فکر نمي کنم ازدواج با اعمال شاقه به نوعي که امروز مرسومه بوده باشه . از روزي که بخواي تصميم به انتخاب بگيري تا روز آخر يک امر پيچيده اي جلوي پات گذاشته ميشه که بهتره از خيرش بگذري .

    يک سوال دارم از شما : اونايي که ازدواج کردن چه چيزي بيشتر از مجردها دارن؟ من الان جوابتون ميدم :

    1- داراي يک يا چند فرزند است پس در نوزادي شبها بيخوابي بر بالينش (البته بعداز مشقت مادر در نه ماه و هنگام تولد) و بعد هم بيماريهاي او نگرانيها ، خرج دوا و دارو ، بعدش خرج درس و مدرسه و دانشگاه و بعداز اون خرج جهيزيه و عروسي و ازدواج . اينا تازه ماديش بود تربيت کردن بچه توي اين زمونه ، نگراني براي اينکه با کي ازدواج ميکنه ، حرص خوردن براي درس خوندن بچه ، با کيا دوست ميشه و کجا ميره و هزارتا دلنگروني ديگه .

    2- روزهاي اول و نامزدي چه به به و چهچهايي از هم مي کنن اين دختر و پسر و انگار هميشه همينطور جوون خواهند موند ولي بعداز يک هفته يا شايد يکسال ديگه هيچ خبري ازون حرفاي قشنگ نامزدي نيست و اگر بخوان تفاهم داشته باشن مرد بايد هرچي خانم مي فرمايد او بگويد چشم خانم وگرنه بايد هرروز درگيري و قهر و دادگاه خانواده و اجراي مهريه و جنگ اعصاب که در هر دوحالتش نتيجه به جز افسردگي و اينکه مجردي کجايي که يادت بخير نداره . حالا بدبين نباشيم (واقعيتهاي امروز رو توي دادگاههاي خانواده و جامعه نبينيم!) زن و مرد زندگي با جنگ اعصاب به اين شکل ندارن ولي آيا هميشه به يک نتيجه ميرسن و هيچ دعوايي ندارن (ميگن نمک زندگي!) خب عيب نداره اينا زياد نيست ولي خرج لباسهاي خانوم و حتي خود آقا ، اختلاف سليقه هايي که قطعا هست و تحمل روزهاي بيماري همسر و رفتن و سرزدن به خانواده همسر (عليرغم ميل يا فرصت!) خب بزاريد بقيه رو توي بند بعدي بگم .

    3- بايد مهموني بري و مهموني بدي واين هم از نظر اقتصادي هزينه برداره و هم از نظر وقت و زمان شما رو محدود ميکنه . بايد بري عروس فلاني و کادو ببري براش و اگر نرفتي ناراحت و دلخور ميشه و ...

    4- کرايه خونه يک طرف دنبال خونه گشتن که هم محيطش خوب باشه و هم به جيبت بخوره يه طرف ديگه . پول آب و برق و گاز و تلفن ، غرغرهاي صاحب خونه و سال تموم نشده دنبال خونه ديگه .

    خلاصه چشمت رو باز کني ميبيني يه پيرزن يا پيرمرد جفتت نشسته که هيچ شباهتي به اون جوان ترو تازه روز اول نداره .

    توي اين زندگي مشترک چي بدست اومد که ارزشش رو داشته بخاطرش اين همه تحقير بشي و ريسک و فشار رو تحمل کني ؟

    يک دور کاملا باطل . تو ميري و فرزندانت اين دور باطل رو تکرار ميکنن .

    خب فعلا بيشتر وقتتون رو نميگرم دفعات بعد ميام و کمي بيشتر صحبت مي کنم .