دل نوشته - عشـــقولانــه
خانه
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
:: :: بازدید دیروز
::
:: آرشیو ::
دل نوشته
:: پیوندهای روزانه::
:: درباره خودمان ::
:: اوقات شرعی ::
:: لوگوی
وبلاگ ::
:: دوستان ما ::
:: لوگوی دوستان ما ::
:: نوای وبلاگ ::
|
85/10/25 :: 3:0 عصر سلام توش موندم این پسته رو بزارم یا نه...؟ خب ولش کن نمی زارم. فقط اومدم عید و تبریک بگم همین... نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/9/19 :: 10:21 عصر بازم سلام. این سلاممون با بقیهی سلامامون فرق فوکوله. این سلام بوی تبلیغات می ده (سلاممون بی طمع نیست). بوی انتخابات و کاندیدای اصلحتا جایی که می دونم این روزا، روزای تبلیغه و یا بهتر بگم روزای تخریبه. می گیری دیگه؟ جما که جمع باشه حتما از این موردا توش پیش میاد اما ما می خوایم امروز کاندید اصلح رو معرفی کنیم (واسه همینم گفتیم تا تنور انتخابات داغه نون مونو بچسبونیم) ولی تو رو خدا اگه مجردی حتما بهش رای بده. متاهلام به کانیدای خودشون رای بدن. امشب می خوایم فقط مجردا رو بزاریم تو منگنه... نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/20 :: 1:0 عصر سلام بر عشقولانه ها ... ما به قولمون عمل کردیم و قصد داریم راجع به توکل قبل و بعد ازدواج بگپیم...
نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/16 :: 11:0 عصر بازم سلام شرمنده یه خورده خیلی طول کشید... باور کنین توش مونده بودیم از چی بگیم... آخه از یه طرف قول داده بودیم از مرگ عشقولانه بگیم... از یه طرف دوستان کامنت گذاشته بودن فعلا از زندگی عشقولانه بگین... از یه طرف دیگه هم یه دو تا دوست محترم می خواستن بیشتر براشون از توکل قبل و بعد ازدواج بگیم (که از شون عذر می خوایم و قول می دیم بعد از این بحث جواب بدیم... ان شاءالله) آخه اول قول دادیم و دیگه نمی خوایم بیشتر از این دوستان به چشم یه زوج بد قول به ما نیگا کنن. اگه آمادگی شو داری شروع می کنیم.... بسم الله... گُل ز ریشــــــــه اش بوســــه ز گِل می گیرد گــــر گُـــل جـــدا ز گِـــل شـــــود می میرد می خوام بگم که عشق و هوس به قول جناب مدیر 2 مقولن... یه دفه خدایی نکرده زبونم لال اشتباه نگیریشاااااااااا نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/12 :: 10:0 عصر کامنت شمارهی 3: بازم سلام سلام و صد سلام... اگه دوستان خاطرشون باشه با هم یه قرار مدارایی داشتیم. قرار بر این بوده که نظرات عزیزان رو بررسی کنیم (گر چه انگار شما یادتون رفته که قرار بود جوابا رو با کمک هم بدیم ) یه دوستی کامنتش این بودکه: بدون توکل به خدا راه انتخاب همسر بدون هیچ شکی به بی راهه می ره ... نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/9 :: 1:0 عصر سلام رفقا بازم خوردیم به جاده خاکی... معذرت حالاااااااااااا می خوام فقط چند کلوم راجع به هویت عشقولانه بگم و بس... از روزی که عشقولانه پا به عرصهی وجود نهاد ، همه، نه همه،خیلیا هی می پرسن: دانشجویی یا طلبه...؟ مجردی یا متاهل...؟ 19 سالته یا 23 ...؟ و،و،و... نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/1 :: 1:0 عصر هرکی تو یه چی گیره! یکی دنبال عشق می گرده یکی پیداش کرده(عاشق شده) و نمی دونه چه جور بندازش تو تور... یکی خیلی سخت می گیره، می خواد حتما طرف کارخونه ای باشه... نگرفتی منظورمو؟ نمی گم کارخونه دار باشه، می گم باید سفارش بده براش بسازن...چی می دونم هم می خواد خوشگل باشه،هم تحصیل کرده، هم یکی یه دونه، هم مایه دار، هم باباش سکته ی سومشو زده باشه و هم... دیگه همین کارا رو می کنن که سن ازدواج می ره بالا... یه هدیه ی دیگه...رسول اعظم(ص) می فرمایند: نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/8/1 :: 3:0 صبح راستش امروز که داشتم دنبال ناگفته واسه وبلاگم می گشتم... هر چی این ذهنو ورق زدم نفهمیدم این بار چیو بگم
نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/7/27 :: 3:0 صبح یادم رفته بود مطلب قبل رو کامل کنم یکی از گل گفته های خانوم خونه رو جا گذاشتم...می گفتش:من تا وقتی که جواب مثبت به آقای خونه نداده بودم، ایشونو ندیده بودم... در واقع اول جواب دادم، بعدش دیدمشون... آخه نذر کرده بودم با چشم ظاهر ایشونو نپسندم، می خواستم دل کار خودشو بکنه...یه چیز جالب تر که خانوم خونه گفتن، این بود:(من ایشونو قبل از این که ببینم تو خواب دیده بودم،(ولی فکر نمی کردم خوابم صحت پیدا کنه) با اون لباس نوک مدادی، توی گلزار شهدای... و اولین بار که دیدمشون جا خوردم. آخه همون لباسه تنشون بود و توی گلزار شهدا) گــــر در طلب گوهـــــــــر کانی، کانی گر زنده ی بوی وصــــــــل جانی، جانی می خواد بگه ارزش تو به اندازه ی اون چیزیه که دنبالشی... می خواد هر چی باشه. خدا، پول، مقام، زیبایی، دنیا...
نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
85/7/26 :: 3:41 صبح بازم سلام... بابا داد همه در اومده چرا سن ازدواج رفته بالا ... منم تو چراش موندم... چم دونم، می ترسم بگم به این باباها بر بخورهراسته، دیگه طرف توقعش بالایه... افاده ها طبق طبق... می خواد مثل دختر عمو گلنارش طرفش آق مهندس باشه و فرم بینی ش سر بالا (مثل بینی عملیا) باشه... یا می خواد مثل پسر خاله رامینش همسر آیـندش یک موجود فضایی (کاملا کلاسیک،جینگولک،فیس فیسو ) باشه... می خواد حتما سه دور رفته باشه زیر تیغ جراحی... واسه بینی و لب و لوچه و...(اما نه یه دفع کسی بفهمه ها) حالا چته اخم می کنی با تو نیستم که......... صورتت زیبای اش در سیرت اســت برترین گوهــــر برایت غیـــــــرت است
نویسندگان : ریحــــانه و مهدی
|