زمستان 1385 - عشـــقولانــه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمستان 1385 - عشـــقولانــه


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
211594

:: بازدید امروز :: 
32

:: بازدید دیروز :: 
7

:: آرشیو ::

دل نوشته
اسرار ازدواج موفق
خاطرات
زمستان 1385
پاییز 1385

:: پیوندهای روزانه::

:: درباره خودمان ::

زمستان 1385 - عشـــقولانــه
ریحــــانه و مهدی
یه زوج طلبه و به نظر خودمون خوشبخت که می خوایم از عشقولانه های زندگی براتون بگیم تا هر چه شیرین تر در کنار هم زندگی کنید.

:: اوقات شرعی ::

:: لوگوی وبلاگ :: 

زمستان 1385 - عشـــقولانــه

:: دوستان ما ::

آخوندها از مریخ نیامده اند!!
عمره دانشجویی-2 واحد
طوطی خوشگله*سرمه چشم*
آواز قو
طلبه‏ای از نسل سوم
فقـــــیه (یه وب ولایـــــــتی)
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
گلنار

کلرجــــــــــــــــی من
دل تنگی ‏های یک طلبه

:: لوگوی دوستان ما ::



















:: خوابم یا بیدار::

یــــاهـو

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: نوای وبلاگ ::

85/10/25 ::  3:0 عصر


سلام توش موندم این پسته رو بزارم یا نه...؟ خب ولش کن نمی زارم. فقط اومدم عید و تبریک بگم همین...:4u

چند هفـــــــــــته بعد..
خیلیا از جمله خودم و آق مهدی واسشون سؤاله که چرا این روزا سایمون سنگین شده و نمی خوایم به آپیم...!؟
این ماجرا یعنی آفتابی نشدن ما از اون جا آب می خوره که: (با ما باشین از روز تولد عشقولانه...)
نه بی خیال شین... دیگه می خوایم آفتابی شیم...آخه دلمون واستون خیلی تنگ شده بود (چون دوستتون داریم ادامه می دیم)


نویسندگان : ریحــــانه و مهدی

دل نوشته

عشقولانه های شما ( )

85/10/2 ::  1:0 عصر


سلام. گر چه چند ساعت ازش گذشته ولی عید آسمونی تون مبارک:4u. دوستان علی الظاهر امروز منتظر پست ما بودن. یا به قولی: از عشقولانه:boos انتظار نمی رفت روز ملی ازدواج (روز پیوند حضرت علی و زهرا«علیهماالسلام») رو بی خیال شه. چه جوری بگم آخه امروز با یکی از برو بچ وب نویس قرار داشتم (که می خواستم ایشونو سوژه ی امروز کنم که...) بی خیال شو...
امروز نه امشب دو تا سوژه دارم. یکی: راستی می دونستین دو سه تا بنده ی خدا بر اثر خواندن 40 شبانه روز زیارت عاشورا به دیار باقی شتافتند؟ ایشالله که خوشبخت بشن. تو هم بخونی ضرر نمی کنی...
دوم: امروز که تو حرم با اون بنده خدای دیگه قرار داشتم چیزایی دست گیرم شد که حیفم میاد نگمشون...
جاتون خالی ای کاش امروز بودین حرم ... آخه امروز آسمون حرم با روزای دیگه کلی فرق داشت. شاید واسه اینه که می گن عقد بی بی فاطمه و آقا امیرالمؤمنین «علیهماالسلام» رو تو آسمونا بستن. خودم دیدم دم دم غروب گنبد زرد بی بی داره بهم چشمک می زنه;). گل خنده رو لباشه. لباس عزا رو در آورده و لباس شادی پوشیده...
سخنران حرمم حاج آقا رفیعی بودن که الحق و الانصاف لعل از لبشون می بارید. گوشه ای از عرائضشون این بود: مرج البحرین یلتقیان.بینهما برزخ لایبغیان...یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان.
دو تا دریا (علی و زهرا) با هم تلاقی پیدا کردن و پیامبر(ص) واسطشون بود و ثمره ی پیوند این دو معصوم شد: دو معصوم...حسن و حسین (علیهماالسلام)...
و من اضافه می کنم اگه ما اضافه ی گِل اهل بیت (علیهم السلام) هستیم و معتقد به اینیم الگوی عملی نه فقط علمی از این بزرگوارا می گیریم باید انتخابمون،ازدواجمون، بچه هامون و امرار معاش و... حداقل نزدیک به این خانواده باشه.
اگه دقیق شده باشیم تو سیره ی ائمه مون دیدیم که همه همسرانی پاکدامن و لایق با شانشون داشتن الا امام حسن و امام جواد‏(علیهماالسلام)که من قربونشون برم... که اونم به خاطر متذکر کردن من و توی جوون بود...که: همسرانی بیابید که در شانتون باشه. اگه همسران ما خصم جان ما شدند، توی جوون همسری بیاب که دشمن دین و ایمانت نباشه.اگه ما جام زهر از دست همسرانمان گرفتیم، تو مواظب باش با زهر گناه از پا درت نیاره...
به هر حال داداش من، آبجی ریحانه خانوم... خوب خوب خوب حواستو جمع کن، یه دفه چشم باز نکنی ببینی زن و بچه هات دین و ایمانتو سوزوندن. همسر مؤمن یا مؤمنه بیمه ی عمرته. هر مرضی بگیریم درمونمون می کنه. مخصوصا اگه مرض گناه باشه... یه حرف کوچولوی دیگه: زنان که به منزله ی کشت زار هستن، مواظب باش زمینی رو برای کاشت نهال امیدت آماده می کنی، تو رو مطمئن کنه که حتما ثمره می ده.و آخرین کلام اینکه: نعم العون فی طاعة الله باشه...